چگونه با کودکان صحبت کنیم و ایجاد اعتماد کنیم؟

به قلم دکتر ماگدالنا بتلس، به روز رسانی در 15 تیر 1403، توسط تیم روانشناسان کاما

آیا شما والدینی هستید که احساس می کنید فرزندانتان به حرف شما گوش نمی دهند و نمی دانید که چگونه با فرزندان خود صحبت کنید؟ آیا احساس می کنید که مانعی بین شما و آنها وجود دارد که باعث می شود آنها به شما اعتماد نکنند؟ آیا می خواهید آنها به شما اعتماد کنند تا رابطه بهتری داشته باشید؟
اگر پاسخ شما به هر یک از این سوالات مثبت است، برای یافتن راه حل برای این مشکلات به خواندن این مقاله ادامه دهید. سه نکته کلیدی برای جلب اعتماد فرزندتان را توضیح خواهیم داد تا آنها آسوده تر با شما صحبت کنند.

1. توجه خود را به آنها معطوف کنید.

توجه کامل به کودکان می تواند راه‌حلی منطقی و آسان برای ایجاد ارتباط و اعتماد به نظر برسد. با این حال، با سطح بالای حواس‌پرتی‌هایی که امروزه در فرهنگ خود داریم (بالاترین عامل حواس‌پرتی تلفن‌های همراه هستند)، توجه کامل به طور فزاینده‌ای دشوارتر می‌شود. تحقیقات گزارش شده در مقاله The Distracting Draw Of Smartphones نشان داد که داشتن تلفن همراه در جلوی دید، حتی در حالی که از آن استفاده نمی شود، باعث ایجاد حواس پرتی ذهنی برای افراد می شود. برای اینکه بتوانیم با توجه بدون حواس پرتی با دیگری ارتباط برقرار کنیم، باید تلفن‌های همراه و سایر مواردی که حواس‌مان را پرت می‌کنند، از دید و ذهن خود دور کنیم.
هم سطح آنها قرار بگیرید.
هنگامی که با کودکان خردسال صحبت می کنید، مهم است که هم از نظر فیزیکی و هم از نظر استعاری در سطح آنها قرار بگیرید. اگر قرار است با یک کودک دو ساله صحبت کنید، در سطح قد او خم شوید تا رو در رو، در همان سطح چشم در چشم باشید. سپس از کلماتی استفاده کنید که یک کودک دو ساله آن را بفهمد. از کلمات بزرگ یا تشبیهاتی که آنها نمی توانند درک کنند استفاده نکنید. از زبان ابتدایی متناسب با سن و عقل کودک استفاده کنید.
ارتباط چشمی برقرار کنید.
تماس چشمی نوعی ارتباط غیرکلامی است که بسیار قدرتمند است. ما با چشم و صورت خود بسیار بیشتر ارتباط برقرار می کنیم بدون اینکه هیچ کلمه ای بگوییم. اگر بالای سر کودکی باشیم، تماس چشمی را دورتر و دورتر می کند. خم شدن هم سطح کودک یا نشستن روبه‌روی او روی صندلی برای هماهنگی با قد کودک، راه خوبی برای دستیابی به تماس چشمی در سطح کودک است.
تماس چشمی به کودک نشان می دهد که شما به اندازه کافی به او توجه دارید. شما این را با نگاه کردن به چشمان آنها و عدم حواس پرت شدن با چیز دیگری بیان می کنید. زمانی که آنها بدانند که شما اهمیت می دهید و تلاش می کنید تا با تماس چشمی هم سطح آنها ارتباط برقرار کنید، این باعث ایجاد اعتماد در رابطه می شود.
از نام آنها استفاده کنید.
در مقاله قدرت استفاده از نام شخص آمده است: “وقتی نام یک نفر را می گوییم به افراد دیگری که گوش می دهند می گوییم آن فرد چقدر برای ما مهم است.” در استفاده از نام کوچک کسی قدرتی وجود دارد. این کار ارتباط برقرار می کند و به فرد اجازه می دهد بفهمد که ما به او علاقه مندیم. این ارتباط است که نشان می دهد آنها برای ما مهم هستند. استفاده از نام کودک هنگام صحبت با او به ایجاد اعتماد کمک می کند، زیرا به او نشان می دهد که برای ما مهم است.
پس از گوش دادن از بازتاب استفاده کنید.
گوش دادن فعال شامل تمام مواردی است که قبلاً در مورد آنها صحبت شد. تماس چشمی، قرار گرفتن در سطح آنها و جلب توجه کامل، همه رفتارهای مهمی هستند که باید به کودک نشان دهند که می‌توان به شما اعتماد کرد زیرا به حرف‌های او اهمیت می‌دهید.


انتقال ارتباط به سطح بعدی شامل بازتاب آنچه آنها به شما می‌گویند است.
به عنوان مثال، اگر فرزند شما روز سختی را پشت سر گذاشته، زیرا در آخر هفته با دوست خود درگیر شده و این باعث ناراحتی او شده است، می توانید بگویید: “متاسفم که می شنوم روز سختی گذرانده ای، به نظر می رسد غمگین هستی چون با دوستت دعوا کردی.» این صرفاً بازتاب دادن آنچه آنها به شما گفته اند است تا به آنها بفهمانید که آنچه آنها گفته اند را درک می کنید.
احساسات آنها را منعکس کنید.
انعکاس احساسات آنها بسیار مفید است. این کار نشان می دهد که شما همدل هستید و درک می کنید که آن ها چه حس و شرایطی را گذرانده اند.
اگر آنها آنچه را که احساس می کنند نمی گویند، همیشه می توانید این سوال را بپرسید که “این اتفاق چه احساسی را در شما ایجاد کرد”. سپس می توانید احساساتی را که آنها ابراز کرده اند بازتاب دهید و می توانید تصدیق کنید که احساسات آنها را درک می کنید. این کار به اعتبار بخشیدن به احساسات آنها کمک می کند.

2. از گرما و همدلی استفاده کنید.

توجه به فرزندانمان اقدام شگفت انگیزی است. با این حال، اگر تعاملات احساسی سرد و دور باشد، اعتماد و روابط مثبت ایجاد نمی شود. هنگام تعامل با فرزندانمان باید سعی کنیم از گرمی، شفقت و همدلی استفاده کنیم.
این کار آسانی به نظر می رسد. با این حال، زمانی که زندگی ما بسیار پرتلاطم است و ما احساس استرس می کنیم، احتمالاً ممکن است کمتر درگیر تعاملات گرم باشیم. ما باید زمان و تلاش خود را صرف کنیم تا با فرزندانمان به گونه ای صحبت کنیم که گرما و همدلی را منتقل کند، زیرا این باعث ایجاد یک رابطه قابل اعتماد می شود.
همدلی ضروری است.
اگر می خواهیم روابط سالمی با فرزندانمان داشته باشیم و به آنها اعتماد داشته باشیم، باید به آنها همدلی نشان دهیم. همدلی به سادگی توانایی دیدن دیدگاه طرف مقابل است. در اصل، به قول قدیمی ها، همدلی این است که با کفش آنها راه بروید.
به عنوان مثال اگر فرزند شما از مدرسه به خانه می آید و بداخلاق، ایرادگیر و عبوس رفتار می کند، وقت بگذارید و با علاقه واقعی از او درباره روزش بپرسید. در مورد اینکه چه اتفاقی افتاده است که آنها را در این حالت قرار داده است بپرسید و به آنها بگویید که اگر بتوانید مایل هستید تا به آنها کمک کنید. از آنها بخواهید توضیح دهند تا بتوانید به درک زندگی آنها و آنچه در مدرسه تجربه می کنند کمک کنید.
وقتی مایل نیستید خود را به جای فرزندتان بگذارید (برای دیدن اتفاق ها از منظر او)، در حال ایجاد این فکر با این موضوع هستید که آنها به اندازه کافی برای شما مهم نیستند که زمان، تلاش و انرژی شما را کسب کنند. همچنین می‌تواند نشان دهد که شما به زاویه دید آنها به مسائل اهمیتی نمی‌دهید و دیدگاه شما تنها چیزی است که اهمیت دارد. این می تواند به طرز وحشتناکی برای رابطه والدین و فرزند مخرب باشد.
مدل همدلی
کودکانی که از همدلی خوب الگوبرداری کرده اند، بهتر می توانند همدلی را در خود رشد دهند. اگر می‌خواهیم فرزندانمان را طوری تربیت کنیم که به دیگران و دنیای اطرافشان اهمیت دهند، باید همدلی را به آنها بیاموزیم. یکی از تاثیرگذارترین راه‌ها برای آموزش همدلی به کودک، الگوسازی ماست. اینکه چگونه همدلی را به آنها می آموزیم و با آنها رفتار همدلانه ای می کنیم بر توانایی آنها در یادگیری همدلی تأثیر می گذارد.

3. ثابت قدم باشید.

هنگامی که شما در حال تربیت فرزندتان هستید، مهم است که منصفانه و سازگار باشید. کودکان زمانی به طور سالم در محیط‌ رشد می‌کنند که بدانند باید چه انتظاری داشته باشند و یک روال عادی ایجاد شده باشد. به عنوان مثال، اگر یک سیستم پاداش برای کارهای خانگی ایجاد کرده اید و سپس یک روز تصمیم می گیرید که نمی خواهید پاداش ها را بدهید (بدون دلایل منصفانه)، در این صورت پیام های متفاوتی برای کودک ارسال می شود که می تواند انتقال این پیام باشد که تلاش های آنها مورد قدردانی قرار نگرفته است یا اینکه شایسته دریافت پاداش نیستند. اگر می گویید قصد انجام کاری را دارید، پس باید به قول خود پایبند باشید. این کار ثبات است و همچنین شما را به بزرگسالی قابل اعتماد در زندگی آنها تبدیل می کند. ثبات داشتن و روتین می تواند کمک زیادی به ایجاد احساس امنیت در فرزند شما کند. امنیت در خانه به آنها کمک می کند احساس کنند که می توانند به شما اعتماد کنند.
عواقب کارها را عادلانه کنید.
یکی از راه هایی که باعث از بین رفتن روابط خوب با کودکان می شود، ایجاد احساس شکست در کودک است. اگر عواقب زمانی که آنها کار اشتباهی انجام داده اند بسیار شدید باشد، آنها از شما می ترسند و به شما بی اعتماد می شوند. به عنوان مثال، اگر فرزند شما بدون اجازه شما یک کلوچه را از ظرف شیرینی بیرون آورد، و شما اجازه استفاده از بازی های دیجیتال را برای یک ماه کامل برای این تخلف از آنها بگیرید، احتمالاً کودک احساس می کند که پیامد کارش ناعادلانه بوده است. این باعث می شود که کودک نسبت به والدین به دلیل عدم انصاف آنها احساس رنجش کند. عواقب منصفانه و معقول را تعیین کنید. مطمئن باشید که قوانین نیز منطقی و منصفانه هستند. اگر بیش از حد سخت گیر باشید، این می تواند کودک را از شما دور کند، زیرا آنها شما را ناعادلانه و دشمن خود می دانند.


گزینه ها و انتخاب ها را ارائه دهید.
وقتی بچه هایمان را بزرگ می کنیم، هدفمان ایجاد انسان های مستقل است. اگرچه این یک شبه اتفاق نمی افتد. اما از طریق فرصت هایی اتفاق می افتد که به کودک اجازه می دهد مستقل باشد و تصمیم بگیرد. البته، تصمیمات باید متناسب با سن و در ساختار قوانین والدین باشد. به عنوان مثال، اجازه دادن به کودک برای تصمیم گیری در مورد اینکه آیا می خواهد برای شام آبمیوه یا شیر بخورد (برای یک کودک نوپا)، یا اینکه آیا می خواهد با خانواده به یک کنسرت برود یا در شب جمعه برای نگهداری از بچه برای همسایه خود کمک کند و کمی پول دربیاورد (برای یک نوجوان).
ما می توانیم با ارائه گزینه ها و انتخاب ها به فرزندانمان فرصت هایی برای استقلال ایجاد کنیم. این کار به کودک این امکان را می دهد که احساس کند شما به او اعتماد دارید تا خودش تصمیم بگیرد. در روش های فرزندپروری همراه با عشق و منطق، شما از یک مدل تصمیم گیری استفاده می کنید که می تواند شامل بحث در مورد پیامدهای بالقوه رفتارها باشد.
از تهدیدهای و کلمات تند خودداری کنید.
تهدید کلامی به کودک ایده خوبی نیست و استفاده از کلمات تند هم ایده خوبی نیست. هر دو باعث ایجاد بی اعتمادی در رابطه می شود. اگر به کودکی بگویید که احمق یا افتضاح است، پس چگونه می تواند به شما اعتماد کند؟
اگر تهدید به تنبیه خشن و غیر واقعی باشد، برای ایجاد یک رابطه قابل اعتماد نیز مضر است. به عنوان مثال، گفتن این که اگر قدردان شما نباشد، می تواند در خیابان زندگی کند، به ایجاد یک رابطه قابل اعتماد کمکی نمی کند. آنها ممکن است این احساس را داشته باشند که در خانه خود پذیرفته نمی شوند یا هر لحظه ممکن است آنها را بیرون کنند. که باعث ایجاد ناامنی و بی اعتمادی در رابطه می شود.
برای همه فرزندانتان به یک اندازه والد باشید.
بزرگسالان باید همیشه هشیار باشند که آیا با همه فرزندانشان به طور عادلانه رفتار می کنند یا خیر. به عنوان مثال، اگر شما سه فرزند دارید و فقط دو تا را برای بستنی بیرون می آورید، فرزند سوم احساس طرد شدن می کند. والدین باید به ویژه از کودکانی که کمتر از سایر فرزندان خانواده مورد توجه قرار می گیرند یا با آنها سردتر رفتار می شود هشیارتر باشند. تلاش برای شامل کردن همه کودکان در کارها به طور مساوی در ایجاد روابط خانوادگی قابل اعتماد مفید است.
پذیرا باشید.
همه می خواهند احساس کنند که پذیرفته شده اند. همه ما متفاوت هستیم. هیچ دو نفری دقیقاً شبیه هم نیستند. ما باید این را درباره فرزندان خود نیز در نظر داشته باشیم. آنها ما نیستند. آنها انسان هایی جدا از ما با دیدگاه ها، ایده ها و شیوه های زندگی خود هستند. ما باید بپذیریم که فرزندانمان با ما متفاوت هستند و بدون توجه به این تفاوت ها دوستشان داریم.
وقتی به کودک این حس را می‌دهید که آنها را می‌پذیرید، تفاوت‌ها و سلیقه هایشان را درک می کنید، در روابط خود با آنها اعتماد ایجاد می‌کنید. پذیرفتن آنها به معنای انتقاد نکردن از تفاوت های آنهاست (مگر اینکه آنها برخلاف معیارهای قانونی یا اخلاقی باشند که البته شما با آن فرزندان خود را بزرگ می کنید).
به عنوان مثال، اگر پسر شما مشتاق یادگیری نواختن ویولن است و از طرف دیگر شما فوتبال بازی می‌کنید و هرگز علاقه‌ای به موسیقی نداشته‌اید، در این صورت نشان دادن پذیرش علاقه‌های او به این کودک به جلب اعتماد او در رابطه شما کمک می‌کند. فراهم کردن شرایط برای یادگیری ویولن و احترام به علاقه آنها به این فعالیت باعث ایجاد اعتماد بیشتر در رابطه می شود.

ایجاد اعتماد برای همه سنین

ایجاد اعتماد با افراد در هر سنی دارای مراحل و اجزای یکسان است. این کار باعث می شود که فرد احساس کند درک شده، پذیرفته می شود، نظراتش به رسمیت شناخته می شوند و احساساتش تایید می شود.
چه سه ساله باشیم و چه شصت ساله، همه ما تمایل به روابطی داریم که در آن احساس اعتماد کنیم و بتوانیم به طرف مقابل تکیه کنیم. یک رابطه قابل اعتماد که شامل مهارت های ارتباطی خوب است و باعث می شود هر دو طرف احساس کنند که پذیرفته شده اند، درک می شوند و آنها را می خواهند، به هر فرد کمک می کند تا در رابطه پیشرفت کند.

Esafakhou وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *