روانشناسی در مقابل روانپزشکی: تفاوت چگونه بر تشخیص و درمان تأثیر می گذارد؟

به قلم دکتر جولی دادسون، به روز رسانی در 5 اردیبهشت 1403، توسط تیم روانشناسان کاما

روانشناسی و روانپزشکی هر دو به نحوه عملکرد ذهن توجه دارند و اصول و عملکردهای مشترک زیادی دارند که اغلب تمایز بین این دو را دشوار می کند. در واقع، دیدن افرادی که فرض می‌کنند این دو رشته یکسان هستند، غیرعادی نیست، که منجر به عادت رایج استفاده از اصطلاحات به جای یکدیگر می‌شود. با این حال، در حالی که روانشناسی و روانپزشکی مشابه هستند و اغلب در کنار هم برای ارائه بهترین مراقبت از بیمار کار می کنند، آنها چندین تفاوت کلیدی دارند. در این مقاله، روانشناسی و روانپزشکی را با هم مقایسه می کنیم تا نشان دهیم که چگونه این تفاوت ها می توانند بر تشخیص و درمان یک فرد تأثیر بگذارند.

تفاوت روانشناسی و روانپزشکی چیست؟

طبق گزارش اداره خدمات بهداشت روانی و سوء مصرف مواد، از هر پنج بزرگسال در ایالات متحده، یک نفر با یک اختلال روان زندگی می کند. تکنیک های روانشناسی و روانپزشکی هر دو جزء لاینفک درمان این چالش های رایج هستند. همانطور که در این مقاله بحث خواهیم کرد، تعدادی تفاوت بین روانشناسان و روانپزشکان و همچنین تفاوت هایی در ارزیابی مربوط به آنها وجود دارد.
به طور کلی، مهمترین تفاوت این است که روانشناسان بیماران را با گفتار درمانی درمان می کنند و روانپزشکان می توانند علاوه بر درمان، با روش های پزشکی و داروهای تجویزی نیز بیماران را درمان کنند. رویکرد مناسب برای هر فرد می‌تواند به وضعیت، شدت بیماری، ترجیحات شخصی و منطقه جغرافیایی او بستگی داشته باشد. در طول این مقاله، همچنین خواهیم دید که تعدادی شباهت بین روانشناسان و روانپزشکان وجود دارد. هر دو برای کمک به بیماران برای غلبه بر موانع ذهنی و عاطفی برای داشتن زندگی شاد و سالم کار می کنند و اغلب برای رسیدن به این هدف با یکدیگر همکاری می کنند.

روانشناسی چیست؟

انجمن روانشناسی آمریکا روانشناسی را به عنوان «مطالعه علمی رفتار افراد و فرآیندهای ذهنی آنها» تعریف می کند. به عبارت دیگر، روانشناسی بر جامعه به عنوان یک کل و همچنین بر تعاملات بین افراد تمرکز دارد.

روانپزشکی چیست؟

انجمن روانپزشکی آمریکا روانپزشکی را اینگونه تعریف می کند که «روی تشخیص، درمان و پیشگیری از اختلالات روانی، عاطفی و رفتاری متمرکز است». به عبارت دیگر روانپزشکی یک علم پزشکی است که زمینه اجتماعی و زیستی افراد را در نظر می گیرد.

تشابه ها و تفاوت ها
_ هر دو دکترا دارند؛
_ هر دو زمینه شامل مطالعه و آموزش فشرده است؛
_ هر دو متخصص برخی از ابزارهای تشخیصی مشابهی دارند؛
_ روانشناسان معمولاً در مجموعه ای از گفتار درمانی ها تجربه دارند؛
_ فقط روانپزشکان می توانند دارو تجویز کنند؛
_ روانپزشکان می توانند از درمان های فیزیکی مانند شوک درمانی استفاده کنند؛
_ روانپزشکان اغلب به شدیدترین موارد سلامت روان رسیدگی می کنند؛

آموزش و کارآموزی

هر دو پزشکانی هستند که دوره های فشرده ای را که هم آموزش و هم کارآموزی را با هم ترکیب کرده اند، گذرانده اند. به طور خلاصه، روانپزشکان پزشکانی هستند که مدرک دکترای پزشکی (M.D.) را دریافت کرده اند. از سوی دیگر، روانشناسان مدرک دکترا را به پایان رسانده اند که به آنها اجازه می دهد به عنوان “دکتر” خطاب شوند و دکترای مشاوره یا دکترای روانشناسی (Psy.D.) دریافت کرده اند.
روانپزشکان تحصیلات دانشکده پزشکی را مانند سایر پزشکان تکمیل می کنند. آنها همه چیز را در مورد سیستم های مختلف بدن، از جمله بیماری های مختلفی که می توانند بر این سیستم ها تأثیر بگذارند و اینکه چگونه این بیماری ها را می توان شناسایی و درمان کرد، یاد می گیرند. آنها دوره هایی را در آناتومی، علوم رفتاری، بیوشیمی، علوم اعصاب، و روانپزشکی و بسیاری از زمینه های دیگر می گذرانند. علاوه بر این، آنها حداقل در شش حوزه تخصصی کار می کنند.
برای تخصص در روانپزشکی، پزشکان همچنین حداقل چهار سال را صرف تمرکز بر روانپزشکی در آموزش دستیاری می کنند. به عنوان بخشی از این دوره ها، آنها در انواع ارتباطات پزشکی با بیماران در هر طیف سنی آموزش می بینند و تنوع شرایط سلامت روانی که بیماران با آن مواجه هستند را آموزش می بینند. پس از اتمام دوره خود، اکثر آنها تصمیم می گیرند برای صدور گواهینامه به هیئت روانپزشکی و اعصاب درخواست دهند.
همانطور که در بالا ذکر شد، روانشناسان مسیر متفاوتی را دنبال می کنند. آنها ابتدا باید تحصیلات دکترا را به پایان برسانند و معمولاً مدرک Ph.D. یا Psy.D را دریافت کنند. پس از این، فارغ التحصیلان ملزم به انجام کارورزی یک تا دو ساله هستند که یک محیط عملی را برای آنها فراهم می کند که در آن می توانند در روش های درمان و تکنیک های حل مسئله تجربه کسب کنند.

کشورهای مختلف برای روانشناسان شرایط متفاوتی دارند. در برخی از کشورها، قبل از اینکه به طور کامل به عنوان یک روانشناس شناخته شوند، باید یک تا دو سال دیگر تحت راهنمایی و نظارت یک متخصص بهداشت روان مجرب کار کنند. به طور خلاصه، وقتی صحبت از آموزش و پرورش می شود، تفاوت اصلی بین این دو در تمرکز تحصیل آنها است. با این حال، هر دو به این فکر می‌کنند که چرا مردم به گونه ای خاص فکر و رفتار می‌کنند.

روشهای ارزیابی

قبل از درمان مراجع، یک متخصص سلامت روان باید معاینه کامل انجام دهد. تفاوت زیادی در روشی که روانشناسان و روانپزشکان مشکلات سلامت روانی مراجعان را تشخیص می دهند وجود دارد؛ که عمدتاً به دلیل تفاوت در آموزش و کارورزی آنهاست. بر اساس مطالعات، یک روانپزشک اغلب به دنبال علائم فیزیکی یا توضیحات شیمیایی و هورمونی است، در حالی که یک روانشناس ممکن است به دنبال توضیحات اجتماعی یا شخصی باشد.
تفاوت‌ها در ارزیابی روان‌پزشکی و روان‌شناختی به‌ویژه در ابزارهای تشخیصی که هر حرفه‌ای می‌تواند استفاده کند مشهود است. روان‌پزشکان پزشکانی هستند که می‌توانند از آزمایش‌های تشخیصی، از جمله آزمایش‌های آزمایشگاهی پزشکی و توموگرافی کامپیوتری (CT) استفاده کنند. روانپزشک همچنین می تواند یک معاینه فیزیکی را به عنوان بخشی از یک ارزیابی جامع انجام دهد. روانپزشکان و روانشناسان به منظور تشخیص گذاری یک وضعیت سلامت روان، به کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجمن روانپزشکی آمریکا، ویرایش پنجم (DSM-5) اعتماد می کنند. در این کتابچه راهنمای اختلالات روانی مختلف و معیارهایی که برای تشخیص هر بیماری استفاده می شود، توضیح داده شده است.
هر دو از انواع آزمون ها و ارزیابی های روانشناختی استفاده می کنند. با این حال، روانشناسان معمولاً آموزش های گسترده ای در اجرا و تفسیر این آزمون ها می بینند. آنها همچنین از DSM-5 در کار خود استفاده می کنند. به طور معمول، هر دو نوع ارزیابی شامل مصاحبه با بیمار است. یک روانشناس یا روانپزشک ممکن است از فرد در مورد تاریخچه پزشکی، زندگی روزمره و سابقه خانوادگی و همچنین علائمی که باعث شده آنها به دنبال درمان باشند، بپرسد. یک متخصص همچنین ممکن است تصمیم بگیرد که با سایر افراد در زندگی بیمار از جمله شریک زندگی او یا سایر اعضای خانواده صحبت کند.

گزینه های درمان

در این بخش، سه گزینه رایج درمانی را مورد بحث قرار خواهیم داد. اغلب، روانپزشکان و روانشناسان برای ایجاد یک برنامه درمانی با یکدیگر همکاری می کنند.
دارو درمانی
به عنوان پزشکان آموزش دیده، روانپزشکان از نظر قانونی مجاز به تجویز دارو هستند. بیشتر کارهایی که آنها با بیماران انجام می دهند بر درمان عدم تعادل شیمیایی در مغز و مدیریت دارو است. آموزش پزشکی آنها به این معنی است که روانپزشکان ممکن است عوامل دیگری را نیز در نظر بگیرند. از طریق معاینه فیزیکی و آزمایشات احتمالی، آنها سعی می کنند تا قبل از تجویز یک دوره دارویی، سایر علل احتمالی وضعیت بیمار را از بین ببرند.
در اکثر کشورها، روانشناسانی که می خواهند بیمار دارو را شروع کند یا دوز فعلی خود را مجدداً ارزیابی کند، باید برای این کار بیمار را به روانپزشک ارجاع دهد. با این حال، در حال حاضر کشورهایی وجود دارد که روانشناسان قدرت تجویز داروهای خاص روانپزشکی را دارند. همچنین فشار برای کشورهای بیشتری وجود دارد که از این روش پیروی کنند و دامنه درمان هایی را که روانشناسان می توانند به بیماران خود ارائه دهند گسترش دهند. بسیاری از اختلالات عاطفی و روانی رایج با ترکیبی از گفتار درمانی و دارو درمانی مؤثرتر و مفیدتر هستند.
روان درمانی
روان درمانی، که به عنوان گفتار درمانی نیز شناخته می شود، شامل صحبت با مراجعان در مورد نگرانی هایی است که با آنها روبرو هستند و به آنها کمک می کند تا:
_ شرایط زندگی آنها (مانند طلاق یا مرگ یکی از عزیزان) را که به نگرانی های سلامت روان آنها کمک می کند، شناسایی کنید؛
_ از هر رفتار یا هیجانی که به وضعیت آنها کمک می کند آگاه شوید؛
_ از تکنیک های اصلاح رفتار استفاده کنید؛
_ استراتژی های مقابله ای سالم و تکنیک های مناسب حل مسئله را رشد دهید.
این غیرمعمول نیست که یک روانپزشک بیماران را به یک روانشناس ارجاع دهد تا آنها از تخصص درمانی دیگری بهره مند شوند. روانشناسان بسته به اینکه کدام رویکرد یا ترکیبی از رویکردها بیشتر به یک بیمار خاص کمک می کند، درگیر انواع مختلفی از گفتار درمانی می شوند.
روانکاوی: این روش بر کمک به مراجعان برای کشف، معاینه و یادگیری مقابله با افکار و احساسات سرکوب شده که ممکن است در اعماق ضمیر ناخودآگاه آنها دفن شده باشد تمرکز دارد. این یک روش عمیق است که برای مراجعانی که با افسردگی، اختلالات شخصیتی، مشکلات رابطه مداوم، چالش‌های عاطفی و آسیب‌های روانی و همچنین الگوهای رفتاری خود ویرانگر سر و کار دارند، موثر است.
رفتار درمانی شناختی (CBT): CBT به دنبال تغییر شیوه رفتار مراجعان در شرایط سخت با تغییر الگوهای فکری آنهاست. CBT یک رویکرد کوتاه مدت است که برای درمان مشکلات فعلی مراجعان مانند اضطراب، استرس، عصبانیت و اختلالات خوردن استفاده می شود.
درمان تحلیلی شناختی (CAT): هدف یک روان درمانگر با استفاده از CAT کمک به مراجعان برای شناسایی تجربیات اولیه است که ممکن است در چالش های سلامت روان فعلی آنها نقش داشته باشد. به عنوان مثال، کنترل بیش از حد والدین اغلب منجر به ماهیت بیش از حد سرکش در نوجوانی یا بزرگسالی می شود. مراجعان در CAT معمولاً به طور فعال در این فرآیند شرکت می کنند و به توسعه استراتژی هایی کمک می کنند که رفتارهای ناسازگار آنها را مهار کند.

گشتالت درمانی: این نوع روان درمانی مراجع محور اغلب برای مراجعانی استفاده می شود که مشکلات روابط، افسردگی، اضطراب و عزت نفس پایین را تجربه می کنند. همچنین نشان داده شده است که در مواردی که استرس عاطفی مراجعان از طریق سردردهای میگرنی و اسپاسم کمر به صورت فیزیکی ظاهر می شود، اثرات مثبتی دارد. گشتالت درمانی با استفاده از روش‌هایی مانند نمایش یا هنر، نگرانی‌های احتمالاً دردناک را به سطح هشیار می‌آورد تا بتوان در محیطی که مراجعان احساس امنیت می‌کنند به طور مثبت به آنها پرداخت.
هیپنو تراپی: این رویکرد استفاده بالینی از هیپنوتیزم برای تقویت مداخلات روان درمانی است. این برای درمان چالش های روانی عمیق و اختلال های روانپزشکی از طریق توجه انتخابی و تجربیات پیشنهادی است. همچنین اغلب با CBT به عنوان هیپنوتیزم درمانی شناختی/رفتاری (CBH) ترکیب می شود.
رقص/حرکت درمانی (DMT): این یک درمان برپایه برون ریزی و بیان کردن است و در برخی موارد از آن به عنوان روان درمانی حرکتی یاد می شود. این درمان از کشف رابطه بین حرکت و احساسات استفاده می کند. رقص/حرکت درمانی گاهی در درمان اختلالات خوردن و خودانگاره ضعیف به کار می رود.
هنر درمانی: این یکی دیگر از شیوه های بیانی درمانی است که در آن از هنر برای رهاسازی احساسات مراجعان استفاده می شود. علاوه بر این، هنری که مراجعان تولید می کنند اغلب توسط درمانگر برای علائم زمینه ای یک وضعیت سلامت روان ارزیابی می شود. اغلب در درمان کودکان و نوجوانان استفاده می شود، اما برای بزرگسالان نیز موثر است.
درمان یکپارچه یا کل نگر: این روش توسط برخی روانشناسان انجام می شود که معتقدند ترکیبی از درمان های مختلف بهترین رویکرد برای یک فرد خاص است.

درمان های فیزیکی
به عنوان پزشکان، روانپزشکان در طیف متنوعی از درمان های فیزیکی که می توانند برای مراجعان استفاده شوند، آموزش دیده اند. با این حال، این موارد اغلب برای موارد شدید اختلال روانی در نظر گرفته می شود و برخی از درمان ها به بحث برانگیز بودن شناخته شده اند. برخی از درمان های فهرست شده توسط انجمن روانپزشکی آمریکا عبارتند از:
درمان تشنج الکتریکی (ECT): این درمان همچنین به عنوان شوک درمانی شناخته می شود، ECT شامل استفاده از جریان های الکتریکی به مغز برای ایجاد تشنج به منظور درمان افسردگی شدید، کاتاتونیا و شیدایی است.
تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS): این درمان مستلزم استفاده غیر تهاجمی از یک مولد میدان مغناطیسی برای تحریک مناطق خاصی از مغز است. این درمان در بیمارانی که افسردگی شدید آنها به دارو پاسخ نمی دهد به طور موثر استفاده شده است.
تحریک عمیق مغز (DBS): در این درمان، یک محرک عصبی (یعنی ضربان ساز مغز) در مغز بیمار کاشته می شود. سپس از تکانه های الکتریکی برای درمان بیماری هایی مانند اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) استفاده می شود.
تحریک عصب واگ (VNS): این روش درمانی دیگری است که در آن تحریک الکتریکی به مغز برای درمان افسردگی مقاوم به دارو اعمال می شود.
نور درمانی: این تکنیک نسبتا جدید برای درمان افسردگی فصلی و غیرفصلی استفاده می شود.

کدام درمان برای شما مناسب است؟

وقتی می‌خواهید بین استفاده از روان‌پزشکی و روان‌شناسی برای درمان نگرانی‌های مربوط به سلامت روان تصمیم بگیرید، دو عامل مهم وجود دارد که باید به خاطر داشته باشید: 1) شدت و نوع وضعیت سلامت روان و 2) رویکردی که با آن راحت‌تر هستید.
شدت و نوع بیماری
روانپزشکان اغلب پیچیده ترین اختلال های روانی را درمان می کنند که شامل اسکیزوفرنی، افسردگی شدید، افکار بسیار غیرمنطقی و اختلال دوقطبی و همچنین شرایطی هستند که از نظر جسمی برای بیمار ناتوان کننده هستند. افرادی که تمایل به خودکشی دارند، خواه افکار خودکشی داشته باشند یا اقدام به خودکشی کرده باشند، معمولاً به جای روانشناس، توسط روانپزشک درمان می شوند. با این حال، در مورد مشکلات رفتاری، اشکال خفیف افسردگی، اضطراب، فوبیا، یا مشکلات یادگیری، مهارت های روانشناس ممکن است مناسب ترین باشد.

اگر افکار یا تمایلات خودکشی را تجربه می کنید، با خط اورژانس اجتماعی به شماره 123 و یا بهزیستی شهر سکونت خود تماس بگیرید. پشتیبانی 7 روز هفته و 24 ساعته در دسترس است.

رویکردی که بیشتر با آن راحت هستید.
تفاوت در روش درمان هر دو به این معنی است که برخی افراد ممکن است با یکی بیشتر از دیگری احساس راحتی داشته باشند. به عنوان مثال، افرادی که در مورد عوارض جانبی دارو یا به طور کلی در مورد مصرف دارو محتاط هستند، ممکن است به سمت خدمات روانشناس گرایش پیدا کنند.
همچنین، درمان توسط روان‌درمانگر معمولاً زمان بیشتری دارد، زیرا اغلب به جلسات هفتگی نیاز دارد و جلسات معمولاً طولانی‌تر از جلسات روان‌پزشک است. روانپزشکان معمولاً بیماران را برای جلسات کوتاه تری در یک برنامه هفتگی یا ماهانه می بینند تا بر مدیریت دارو تمرکز کنند.
متأسفانه بسیاری از افراد نیز بر اساس موقعیت جغرافیایی و توانایی پرداخت خود تصمیم می گیرند. داروها بیشتر تحت پوشش بیمه هستند. با این حال، چندین گزینه گفتگودرمانی (مانند درمان آنلاین از طریق گروه روانشناسی کاما) وجود دارد که هزینه آن کمتر از درمان های حضوری است.
اگر شما یا یکی از عزیزانتان چالش سلامت روانی را تجربه می کنید، لازم نیست به تنهایی با آن روبرو شوید. دوره درمان شما ممکن است شامل کار با یک روانشناس، یک روانپزشک یا هر دو باشد. اگر به گفتگو درمانی علاقه دارید، خدماتی مانند گروه روانشناسی کاما را در نظر بگیرید. تحقیقات نشان داده است که درمان آنلاین در بیشتر موارد به اندازه درمان حضوری مؤثر است و به راحتی می‌توانید با یک درمانگر از خانه خود در قالبی که ترجیح می‌دهید صحبت کنید. می‌توانید با یک درمانگر دارای مجوز از طریق تلفن یا تماس ویدیویی، ارتباط برقرار کنید.

مهم نیست که با چه چالش های سلامت روانی روبرو هستید، از طریق روانشناسان، روانپزشکان و درمانگران دارای صلاحیت کمک در دسترس است. هنگامی که شک دارید، می توانید با یک مشاور آنلاین ارتباط برقرار کنید که می تواند به شما کمک کند تا بفهمید کدام گزینه درمانی برای شما بهترین است. اولین قدم را برای سلامت روان بهتر بردارید و با گروه روانشناسی کاما تماس بگیرید.

Esafakhou وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *